درباره زبان این سخن خوانی، چندین بار از راه دور با رایزن سخن گفته بودیم و رای زده.
نخست، سخن در آن بود که به زبان انگلیسی یا فرانسوی باشد اما در فرجام برنهاده شد که این سخن به پارسی نوشته و خوانده آید، تا آن دسته از شنوندگان نیز که پارسی نمیدانند، بتوانند با زنگ و آهنگ دل انگیز وخنیایی این زبان که زبان شکرین شعر است و برترین شاهکارهای ادبی جهان در آن پدید آمده است، آشنا بشوند. این خارخار و دیدگاه به هیچ روی بیهوده نبود و ناکام و نافرجام نماند. و بیچند و چون بر ما آشکار داشت که زبان پارسی، آنچنان گیرا و فسونبار است که حتی بر آنان که با آن آشنا نیستند کارگر میافتد و جانشان را به شور میآورد و میشکوفاند.
این آزمون که پدیدهای شگرف و شایسته بررسی و درنگ در زبانشناسی میتواند بود، از مرز امید و گمان من بسیار فراتر رفت. و مرا نیک به شگفت آورد. پس از پایان سخنرانی، گذشته از شنوندگان ایرانی که پرشور آن را میستودند و پافشارانه متن آن را از من میخواستند تنی چند از نیرانیان (= غیرایرانیان) بیگانه با زبان پارسی نیز به نزد من آمدند و به انگلیسی یا فرانسوی، درباره آن سخن گفتند کما بیش همه آنان پنداشته بودند که آنچه خوانده شده است سرودهای بوده است نه نوشتهای و میانگاشتند که من سخنورم و جامهای را که درپیوستهام، در همایش برخواندهام. ایرانشناس نامدار، دیوید استروناخ نیز که از سخنرانان همایش بود و آمده از آمریکا، به نزد من آمد و به پارسی گفت: «فارسی شما بسیار خوب است».
سپس افزود که روانشاد مجتبی مینوی از دوستان او بوده است و وی نیز پارسی را سخته و شیوا سخن میگفته است. یکی دو روز پس از آن نیز، دوشیزه زرناچی باری دیگر در این باره با من سخن گفت و بازنمود که: «آنچه شما خواندید، شعر بود و گفتاری آنچنان دلنشین و شورانگیز که من هرگز آن را از یاد نخواهم برد. این دریافت و برداشتی است که دیگران نیز از سخنرانی شما ستاندهاند و درباره آن با من سخن گفتهاند».
سپس، در پاسخ سخن من که گفته بودم بیشینه واژگان در آن متن، واژگان ناب و نژاده پارسی بوده است؛ زیرا من از به کار بردن واژههای بیگانه در گفتار و نوشتار خویش میپرهیزم و زیبایی و دلارایی این واژگان و ساختار آوایی نغز و خنیایی آنهاست که او را افسوده است (= افسون کرده است)، گفته بود: «فسون زیبایی در آن گفتار، تنها به واژگان و چگونگی آنها بازنمیگشت؛ شیوه خواندن و گرمی و گیرایی آوای شما و این نکته که متن را با همه هستی و شور درون خویش میخواندید نیز در کار بود و شورآفرین و اثرگذار».